خلاصه ای از بازار سهام و جریان تجاری و سرمایه
بازار سهام
بازارهای سهام تأثیر قابل ملاحظه ای بر روی نوسانات نرخ تبادل ارز بجای می گذارند. چرا که مکان اصلی داد و ستد ارز در حجم های بالا محسوب می شوند. اهمیت این بازار برای ارزهای کشورهای دارای بازار سرمایه پیشرفته و همچنین دارای جریان سرمایه عظیم ورودی و خروجی و جایی که سرمایه گذاران خارجی جزء شرکای اصلی هستند، قابل ملاحظه می باشد.
میزان سرمایه گذاری خارجی در بازار سهام به سلامت عمومی و رشد اقتصادی بازار بستگی دارد که منعکس کننده وضعیت شرکت ها و بخش خصوصی می باشد.
حرکت ارزها زمانی رخ می دهد که سرمایه گذاران خارجی پول های خود را به یک بازار سهام وارد کنند؛ بنابراین آنها بایستی سرمایه خود را به ارز داخلی آن کشور تبدیل کنند در نتیجه میزان تقاضا برای ارز کشور مقصد بالا رفته و سبب تقویت آن ارز می شود. در مقابل سرمایه گذاران خارجی در زمانی که بازارهای سهام دچار رکود گردند، مجددا سرمایه خود را به پول کشور خودشان تبدیل کرده و موجب کاهش ارز آن کشور می گردند.
بازارهای با درآمد ثابت (اوراق قرضه)
تأثیر بازارهای با درآمد ثابت بر روی ارزها، شبیه بازارهای سهام و نتیجه جابه جایی سرمایه می باشد. میزان علاقه سرمایه گذاران به بازارهای با درآمد ثابت به میزان اعتبار و خصوصیات شرکت ارائه دهنده اوراق و همچنین سلامت اقتصادی عمومی و نرخ بهره کشورهای مربوطه بستگی دارد. حرکت سرمایه خارجی اعم از ورود و خروج به بازارهای با درآمد ثابت باعث تغییر در عرضه و تقاضای ارزها شده و در نتیجه بر روی نرخ بهره کشورها تأثیر می گذارد.
خلاصه مبحث جریان تجاری و جریان سرمایه
شاید برای علاقه مندان به تحلیل بنیادی مهم ترین و مفید ترین ابزار درک تراز پرداخت ها و تعیین آن باشد. هرگونه مبادله بین المللی باعث بالا رفتن دو عامل می گردد: تراز جریان تجاری (حساب جاری) و تراز جریان سرمایه (حساب سرمایه).
چنانچه تراز جریان تجاری منفی باشد یعنی مقدار خرید کشور از خارجی ها بیشتر از فروش به آنهاست (واردات بیش از صادرات است) و اگر مثبت باشد مقدار فروش به آنها از خرید بیشتر است (صادرات بیش از واردات است). اگر تراز حساب سرمایه مثبت باشد یعنی مقدار سرمایه ورودی به کشور اعم از سرمایه های فیزیکی و پورتفویی خارجی ها از میزان سرمایه خروجی از کشور بیشتر است. اما چنانچه حساب سرمایه منفی باشد حاکی از آن است که میزان خرید سهام و سرمایه گذاری فیزیکی توسط آن کشور بیشتر از میزان فروش به سرمایه گذاران خارجی است.
معمولا کشورها تراز تجاری مثبت یا منفی و یا تراز جریان سرمایه مثبت یا منفی را تجربه می کنند. یک کشور برای به حداقل رساندن تأثیر این دو بر روی نرخ های مبادله، می بایست وضعیت تعادل بین آن دو را حفظ نماید. برای مثال در ایالات متحده یک کسری تراز تجاری بسیار قابل توجه وجود دارد که دلیل آن نیز بیشتر بودن واردات نسبت به صادرات است. زمانی که تراز تجاری منفی است یعنی میزان خرید کشور از خارجی ها بیشتر از فروش به آنهاست لذا بایستی با تأمین مالی، این کسری را جبران نماید. این جریان تجاری منفی را می توان با جریان سرمایه مثبت به کشور و از طریق سرمایه گذاری های فیزیکی و پورتفویی خارجی ها جبران نمود؛ بنابراین ایالات متحده در تلاش است تا کسری تجاری را به حداقل رسانده و در عوض جریان سرمایه ورودی به کشور را به حد اکثر برساند تا بین آنها موازنه و تعادل ایجاد نماید.
تغییر در این موازنه بسیار با اهمیت است و بر روی سیاست های اقتصادی و سطوح مبادلات ارز تأثیرات بسزایی دارد. تفاوت خالص بین جریان تجاری و سرمایه؛ چه مثبت چه منفی، بر جهت حرکت ارز تأثیر خواهد داشت. اگر مجموع تراز سرمایه و تراز تجاری منفی باشد، ارزش ارز مربوطه، کاهش و در صورتی که مجموع آنها مثبت باشد، ارزش ارز مربوطه افزایش می یابد
واضح است که هر گونه تغییری در تراز پرداخت ها اثر مستقیم روی ارزش ارز مربوطه دارد؛ بنابراین برای هر سرمایه گذاری این امکان وجود دارد تا اطلاعات اقتصادی مرتبط با این توازن را دنبال کرده و نتایج حاصله را نیز تجزیه و تحلیل نماید. آمار و اطلاعات مربوط به جریان تجاری و جریان سرمایه می بایست به دقت دنبال شوند. برای مثال اگر تحلیلگری متوجه افزایشی در کسری تجاری آمریکا شود که در عین حال جریان سرمایه نیز کاهش یافته باشد، نتیجه می گیرد که تراز پرداخت ها با کسری مواجه شده و بنابراین می تواند پیش بینی کند که ارزش دلار کاهش خواهد یافت.
به انتهای مقاله «بازار سهام» رسیدیم. در مقاله بعدی به تئوری برابری قدرت خرید و بررسی مدل های دیگر در پیش بینی در ارزها خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.
منبع: کتاب مرجع کامل تحلیل تکنیکال در بازارهای سرمایه نوشته دکتر علی محمدی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.